X
تبليغات

تصویر ثابت

روانشناسی
loading...
YourAds Here YourAds Here

روانشناسی

بازدید : 2
شنبه 1 آذر 1404 زمان : 9:49

اثر تماشاگر، یک پدیده روانشناختی اجتماعی است که در آن افراد در حضور افراد دیگر، کمتر احتمال دارد که به قربانی کمک کنند یا در مواقع اضطراری مداخله کنند. حضور دیگران باعث پراکندگی مسئولیت می‌شود، به طوری که هر فرد احساس تعهد شخصی کمتری برای اقدام دارد. عوامل دیگری که این اثر را توضیح می‌دهند عبارتند از: ترس از قضاوت، عدم اطمینان در مورد وضعیت و نگاه کردن به دیگران برای یافتن سرنخ‌هایی در مورد نحوه رفتار.

چرا وقتی جمعیت زیادتر است، کمتر کمک می‌کنیم؟

دلیل اینکه وقتی جمعیت بیشتر است، کمتر کمک می‌کنیم، با اثر تماشاگر توضیح داده می‌شود، یک پدیده روانشناسی اجتماعی که در آن افراد در حضور افراد دیگر، کمتر احتمال دارد به قربانی کمک کنند. این امر به دلیل چندین مکانیسم روانشناختی رخ می‌دهد:

  • پخش مسئولیت: وقتی افراد زیادی در اطراف هستند، افراد مسئولیت شخصی کمتری برای اقدام احساس می‌کنند زیرا فرض می‌کنند شخص دیگری کمک خواهد کرد. حس پاسخگویی به طور ضعیفی در بین همه تماشاگران پخش می‌شود و احتمال مداخله هر فرد را کاهش می‌دهد.
  • ترس از ارزیابی: افراد ممکن است از قضاوت شدن توسط دیگران در صورت رفتار نادرست یا شرمساری خود بترسند و این منجر به تردید در کمک کردن می‌شود.
  • جهل کثرت‌گرا: وقتی دیگران واکنشی نشان نمی‌دهند، افراد از بی‌عملی گروه الگو می‌گیرند و فرض می‌کنند که مداخله لازم نیست، به خصوص اگر وضعیت مبهم باشد.

مورد کلاسیکی که توجه را به پدیده تماشاگر جلب کرد، قتل کیتی جنووسی در سال ۱۹۶۴ در شهر نیویورک بود که طبق گزارش‌ها، بسیاری از همسایگان شاهد حمله بودند اما مداخله نکردند. آزمایش‌های دارلی و لاتانه تأیید کرد که افراد به تنهایی بیشتر احتمال دارد کمک کنند، در حالی که در گروه‌ها رفتار کمک‌رسانی آنها کاهش می‌یابد(منبع)(منبع)(منبع).

درمان فوبیای اجتماعی ، گوشه گیری ، انزوای اجتماعی

به طور خلاصه، جمعیت‌های بزرگتر، کمک‌رسانی را کاهش می‌دهند زیرا افراد احساس مسئولیت کمتری می‌کنند و قبل از تصمیم‌گیری برای اقدام، به واکنش‌های دیگران توجه می‌کنند. این اثر تحت تأثیر عوامل موقعیتی مانند وضوح وضعیت اضطراری، خطر درک شده و روابط با قربانی قرار می‌گیرد(منبع)(منبع)(منبع).

نمونه‌های معروف اثر تماشاگر

  • پرونده کیتی جنووسی (۱۹۶۴): شناخته‌شده‌ترین نمونه، جایی که کیتی جنووسی چندین بار در نزدیکی خانه‌اش در شهر نیویورک مورد اصابت چاقو قرار گرفت. طبق گزارش‌ها، علیرغم فریادهای کمک‌خواهی او، حدود ۳۷ همسایه صدای حمله را شنیدند یا دیدند، اما مداخله نکردند یا به موقع با مقامات تماس نگرفتند. این پرونده توجه گسترده‌ای را به پدیده «اثر تماشاگر» و «پخش مسئولیت» جلب کرد.
  • آزمایش میلگرام (۱۹۶۱): در حالی که در درجه اول مطالعه‌ای در مورد اطاعت از اقتدار بود، موقعیت‌هایی را نشان داد که در آن‌ها افراد با وجود پریشانی قربانی، به اقدامات مضر خود ادامه می‌دهند و تأثیر نفوذ اجتماعی و پخش مسئولیت را با پیروی شرکت‌کنندگان از دستورات نشان می‌دهد.
  • آزمایش «اتاق پر از دود»: شرکت‌کنندگان تنها، ۷۵٪ دود را گزارش کردند؛ اما در حضور دو نفر دیگر، گزارش به ۳۸٪ کاهش یافت و وقتی دو نفرِ همدست بی‌تفاوت بودند، تنها ۱۰٪ گزارش دادند. این یک نمونه آزمایشگاهی روشن از اثر تماشاگر است.
  • موارد متعدد روزمره: از جمله موارد اضطراری در مکان‌های عمومی مانند رستوران‌ها، خیابان‌ها، سواحل و باشگاه‌های ورزشی، که در آن‌ها افرادی که پریشانی یا خطر را مشاهده می‌کنند، به دلیل ابهام یا فرض اینکه دیگران عمل خواهند کرد، از کمک به او خودداری می‌کنند و نمونه‌ای از رفتار تماشاگر در زمان واقعی هستند.

منبع : اثر تماشاگر | چرا وقتی دیگران حاضرند کسی کمک نمی‌کند؟

بازدید : 6
شنبه 1 آذر 1404 زمان : 9:49

اثر تماشاگر، یک پدیده روانشناختی اجتماعی است که در آن افراد در حضور افراد دیگر، کمتر احتمال دارد که به قربانی کمک کنند یا در مواقع اضطراری مداخله کنند. حضور دیگران باعث پراکندگی مسئولیت می‌شود، به طوری که هر فرد احساس تعهد شخصی کمتری برای اقدام دارد. عوامل دیگری که این اثر را توضیح می‌دهند عبارتند از: ترس از قضاوت، عدم اطمینان در مورد وضعیت و نگاه کردن به دیگران برای یافتن سرنخ‌هایی در مورد نحوه رفتار.

چرا وقتی جمعیت زیادتر است، کمتر کمک می‌کنیم؟

دلیل اینکه وقتی جمعیت بیشتر است، کمتر کمک می‌کنیم، با اثر تماشاگر توضیح داده می‌شود، یک پدیده روانشناسی اجتماعی که در آن افراد در حضور افراد دیگر، کمتر احتمال دارد به قربانی کمک کنند. این امر به دلیل چندین مکانیسم روانشناختی رخ می‌دهد:

  • پخش مسئولیت: وقتی افراد زیادی در اطراف هستند، افراد مسئولیت شخصی کمتری برای اقدام احساس می‌کنند زیرا فرض می‌کنند شخص دیگری کمک خواهد کرد. حس پاسخگویی به طور ضعیفی در بین همه تماشاگران پخش می‌شود و احتمال مداخله هر فرد را کاهش می‌دهد.
  • ترس از ارزیابی: افراد ممکن است از قضاوت شدن توسط دیگران در صورت رفتار نادرست یا شرمساری خود بترسند و این منجر به تردید در کمک کردن می‌شود.
  • جهل کثرت‌گرا: وقتی دیگران واکنشی نشان نمی‌دهند، افراد از بی‌عملی گروه الگو می‌گیرند و فرض می‌کنند که مداخله لازم نیست، به خصوص اگر وضعیت مبهم باشد.

مورد کلاسیکی که توجه را به پدیده تماشاگر جلب کرد، قتل کیتی جنووسی در سال ۱۹۶۴ در شهر نیویورک بود که طبق گزارش‌ها، بسیاری از همسایگان شاهد حمله بودند اما مداخله نکردند. آزمایش‌های دارلی و لاتانه تأیید کرد که افراد به تنهایی بیشتر احتمال دارد کمک کنند، در حالی که در گروه‌ها رفتار کمک‌رسانی آنها کاهش می‌یابد(منبع)(منبع)(منبع).

درمان فوبیای اجتماعی ، گوشه گیری ، انزوای اجتماعی

به طور خلاصه، جمعیت‌های بزرگتر، کمک‌رسانی را کاهش می‌دهند زیرا افراد احساس مسئولیت کمتری می‌کنند و قبل از تصمیم‌گیری برای اقدام، به واکنش‌های دیگران توجه می‌کنند. این اثر تحت تأثیر عوامل موقعیتی مانند وضوح وضعیت اضطراری، خطر درک شده و روابط با قربانی قرار می‌گیرد(منبع)(منبع)(منبع).

نمونه‌های معروف اثر تماشاگر

  • پرونده کیتی جنووسی (۱۹۶۴): شناخته‌شده‌ترین نمونه، جایی که کیتی جنووسی چندین بار در نزدیکی خانه‌اش در شهر نیویورک مورد اصابت چاقو قرار گرفت. طبق گزارش‌ها، علیرغم فریادهای کمک‌خواهی او، حدود ۳۷ همسایه صدای حمله را شنیدند یا دیدند، اما مداخله نکردند یا به موقع با مقامات تماس نگرفتند. این پرونده توجه گسترده‌ای را به پدیده «اثر تماشاگر» و «پخش مسئولیت» جلب کرد.
  • آزمایش میلگرام (۱۹۶۱): در حالی که در درجه اول مطالعه‌ای در مورد اطاعت از اقتدار بود، موقعیت‌هایی را نشان داد که در آن‌ها افراد با وجود پریشانی قربانی، به اقدامات مضر خود ادامه می‌دهند و تأثیر نفوذ اجتماعی و پخش مسئولیت را با پیروی شرکت‌کنندگان از دستورات نشان می‌دهد.
  • آزمایش «اتاق پر از دود»: شرکت‌کنندگان تنها، ۷۵٪ دود را گزارش کردند؛ اما در حضور دو نفر دیگر، گزارش به ۳۸٪ کاهش یافت و وقتی دو نفرِ همدست بی‌تفاوت بودند، تنها ۱۰٪ گزارش دادند. این یک نمونه آزمایشگاهی روشن از اثر تماشاگر است.
  • موارد متعدد روزمره: از جمله موارد اضطراری در مکان‌های عمومی مانند رستوران‌ها، خیابان‌ها، سواحل و باشگاه‌های ورزشی، که در آن‌ها افرادی که پریشانی یا خطر را مشاهده می‌کنند، به دلیل ابهام یا فرض اینکه دیگران عمل خواهند کرد، از کمک به او خودداری می‌کنند و نمونه‌ای از رفتار تماشاگر در زمان واقعی هستند.

منبع : اثر تماشاگر | چرا وقتی دیگران حاضرند کسی کمک نمی‌کند؟

بازدید : 6
شنبه 1 آذر 1404 زمان : 9:44

خطای بنیادی انتساب (که با نام‌های سوگیری تطابق یا اثر بیش‌انتسابی نیز شناخته می‌شود) تمایل افراد به تأکید بیش از حد بر توضیحات مبتنی بر شخصیت یا گرایش برای رفتارهای مشاهده شده در دیگران و در عین حال کم‌توجهی به توضیحات موقعیتی است(منبع).

خطای بنیادی انتساب چیست؟

خطای بنیادی انتساب، یک سوگیری شناختی در روانشناسی اجتماعی است که در آن افراد هنگام توضیح رفتار شخص دیگر، تمایل دارند بیش از حد بر ویژگی‌های شخصیتی یا ویژگی‌های درونی تأکید کنند، در حالی که تأثیر عوامل موقعیتی یا خارجی را دست کم می‌گیرند.

به عبارت دیگر، هنگام مشاهده دیگران، اغلب فرض می‌کنیم که اعمال آنها منعکس کننده شخصیت آنها به عنوان یک شخص است، نه اینکه شرایط خارجی که ممکن است باعث رفتار آنها شده باشد را در نظر بگیریم. به عنوان مثال، اگر کسی در ترافیک راه ما را ببندد، ممکن است فکر کنیم که او بی‌ادب یا بی‌ملاحظه است و دلایل موقعیتی احتمالی مانند یک وضعیت اضطراری را نادیده می‌گیریم.

این سوگیری به این دلیل رخ می‌دهد که فرد از نظر ادراکی برای ما برجسته‌تر از زمینه موقعیتی اوست و ما معمولاً اطلاعات کمتری در مورد عوامل خارجی مؤثر بر دیگران نسبت به خودمان داریم. این اصطلاح توسط لی راس، روانشناس اجتماعی، ابداع شده است و یک مفهوم اساسی در درک چگونگی تفسیر رفتار اجتماعی توسط افراد محسوب می‌شود(منبع)(منبع)(منبع).

چرا رفتار دیگران را به شخصیتشان نسبت می‌دهیم؟

خطای بنیادی انتساب، تمایل به نسبت دادن رفتار دیگران در درجه اول به شخصیت یا ویژگی‌های شخصیتی آنها است، در حالی که تأثیر عوامل موقعیتی یا خارجی را دست کم می‌گیریم. این سوگیری به این دلیل رخ می‌دهد که هنگام مشاهده دیگران، رفتار آنها از نظر ادراکی برای ما برجسته‌تر از زمینه یا شرایط اطراف است که اغلب کمتر قابل مشاهده یا شناخته شده هستند. در نتیجه، ما به سرعت بر اساس اعمال آنها در مورد “چه نوع” شخصیتی قضاوت می‌کنیم و فشارهای موقعیتی را که ممکن است بر رفتار آنها تأثیر گذاشته باشد، نادیده می‌گیریم.

دلیل دیگر این است که افراد عموماً اطلاعات بیشتری در مورد محدودیت‌ها و انگیزه‌های موقعیتی خود نسبت به دیگران دارند.

این شکاف دانش منجر به نسبت دادن رفتارهای دیگران به درون، اما رفتارهای خود به بیرون می‌شود. علاوه بر این، عوامل فرهنگی، به ویژه در جوامع فردگرا، بر مسئولیت و شخصیت شخصی تأکید می‌کنند که این سوگیری را بیشتر تقویت می‌کند.

برای مثال، دیدن کسی که از صف خارج شده است، ممکن است ما را به این فکر بیندازد که او بی‌ادب یا خودخواه است، به جای اینکه در نظر بگیریم که ممکن است دلیل فوری داشته باشد. این خطا اغلب باعث سوءتفاهم و قضاوت‌های ناعادلانه در محیط‌های اجتماعی و کاری می‌شود(منبع)(منبع)(منبع).

به طور خلاصه، خطای اساسی انتساب ناشی از میانبرهای شناختی است که ما در تفسیر رفتار دیگران مرتکب می‌شویم و بر ویژگی‌های شخصیتی تمرکز می‌کنیم زیرا ارزیابی آنها آسان‌تر از تأثیرات پیچیده موقعیتی است(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : خطای بنیادی انتساب؛ اشتباه رایج در قضاوت رفتار دیگران

بازدید : 25
پنجشنبه 29 آبان 1404 زمان : 10:17

اثر هاله نوعی سوگیری شناختی است که در آن تصور کلی از یک فرد، بر احساس و تفکر دیگران در مورد ویژگی‌های خاص او تأثیر می‌گذارد. برای مثال، «او مهربان است!» بر درک سایر ویژگی‌های خاص تأثیر می‌گذارد («او همچنین باهوش است!»). برداشت‌ها از یک ویژگی واحد می‌تواند به جنبه‌های دیگر نیز سرایت کند(منبع).

چگونه یک ویژگی همه تصویر فرد را تغییر می دهد؟

یک ویژگی می‌تواند به دلیل پدیده روانشناختی به نام اثر هاله، کل تصویر یک فرد را تغییر دهد. این یک سوگیری شناختی است که در آن درک یک ویژگی مثبت یا منفی، افراد را به تعمیم و نسبت دادن سایر ویژگی‌های نامرتبط به آن فرد سوق می‌دهد.

به عنوان مثال، اگر کسی از نظر فیزیکی جذاب باشد، دیگران ممکن است فرض کنند که آن فرد باهوش، دوستانه یا شایسته است، حتی بدون شواهدی برای پشتیبانی از این ویژگی‌های اضافی. این اثر به عنوان یک میانبر ذهنی عمل می‌کند که قضاوت‌های اجتماعی را ساده می‌کند، اما می‌تواند منجر به برداشت‌های کلی مغرضانه یا نادرست شود.

اثر هاله به این دلیل عمل می‌کند که افراد تمایل دارند بر اساس اطلاعات محدود، قضاوت‌های سریعی انجام دهند تا ارزیابی‌های پیچیده اجتماعی را ساده کنند. این سوگیری نه تنها بر ادراکات شخصی، بلکه بر تصمیمات در زمینه‌هایی مانند استخدام، بازاریابی و روابط بین فردی نیز تأثیر می‌گذارد، جایی که یک ویژگی برجسته، کل دیدگاه یک فرد یا برند را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اثر هاله یک سوگیری شناختی است که در آن تصور مثبت از یک شخص، شرکت، برند یا محصول در یک زمینه، بر نظر یا قضاوت کلی فرد در مورد سایر ویژگی‌های نامرتبط او تأثیر می‌گذارد.

این اصطلاح توسط روانشناس ادوارد تورندایک، با الهام از مفهوم مذهبی هاله دور سر قدیسان که نماد تقدس است، ابداع شد و نشان‌دهنده‌ی گسترش ادراک مثبت به همه ویژگی‌ها است. اثر هاله می‌تواند به صورت ناخودآگاه عمل کند و بر محیط‌های مختلفی مانند ارزیابی‌های محل کار، تصمیمات استخدام، قضاوت‌های قانونی و تعاملات اجتماعی روزمره تأثیر بگذارد. همتای منفی آن، اثر شاخ است که در آن یک ویژگی منفی منجر به یک نظر نامطلوب کلی می‌شود(منبع).

مکانیسم دفاعی پیش بینی | تعریف مکانیسم پیش بینی و ارتباط آن با اضطراب

در اصل، اثر هاله به این معنی است که یک ویژگی تحسین‌شده یا منفور، «هاله»‌ای ایجاد می‌کند که نحوه‌ی دیده شدن سایر ویژگی‌ها را تغییر می‌دهد، که اغلب ارزیابی عینی را تحت الشعاع قرار می‌دهد و منجر به تصویری از فرد می‌شود که ممکن است از واقعیت دور باشد(منبع)(منبع)(منبع)

مثال های اثر هاله ای در محیط کار و زندگی شخصی

  • تعمیم مهارت‌ها: وقتی یک همکار در یک زمینه عالی عمل می‌کند، دیگران فرض می‌کنند که او در زمینه‌های نامرتبط نیز عملکرد خوبی دارد. این می‌تواند منجر به نادیده گرفتن همکاران شایسته‌تر در سایر وظایف شود.
  • سوگیری جذابیت: کارمندان جذاب از نظر فیزیکی اغلب به طور ناخودآگاه با ویژگی‌های مثبتی مانند هوش و رهبری، صرف نظر از توانایی واقعی، نسبت داده می‌شوند.
  • تأکید بر ویژگی‌های مثبت: یک کارمند دوستانه یا دوست‌داشتنی ممکن است صرفاً بر اساس شخصیتش و نه بر اساس عملکرد شغلی‌اش، شایسته‌تر یا سخت‌کوش‌تر قضاوت شود.
  • تأثیر جایگاه: فرض می‌شود کارمندانی که پیشینه معتبر یا جایگاه بالایی دارند، ویژگی‌های مثبت دیگری (مانند هوش یا اخلاق کاری قوی) نیز دارند که منجر به پارتی‌بازی و فرصت‌های بیشتر می‌شود.
  • استخدام: کاندیداهای توصیه‌شده توسط منابع معتبر ممکن است به‌طور نامتناسبی نسبت به دیگران ترجیح داده شوند و تصمیمات استخدام را منحرف کنند.
  • انتصاب‌ها و ارتقاها: به کارمندانی که در یک وظیفه عملکرد خوبی دارند، ممکن است به دلیل اثر هاله، وظایف یا ارتقاهای نامرتبط داده شود، حتی اگر برای آنها مناسب نباشد.
  • بررسی عملکرد: یک پروژه یا لحظه عالی می‌تواند رتبه‌بندی یک کارمند را در دسته‌های مختلف ارزیابی افزایش دهد و بازخورد را کمتر دقیق کند.
  • مدیریت روزانه: مدیران ممکن است به کارمندان “ستاره” خاصی برای فرصت‌های رشد و بازخورد اعتماد کنند یا آنها را ترجیح دهند، در حالی که کارمندان باثبات‌تر اما ساکت‌تر نادیده گرفته می‌شوند.
  • رفتار شاد: نگرش مثبت و شاد یک کارمند ممکن است باعث شود سرپرستان عملکرد او را صرف نظر از نتایج واقعی، مطلوب‌تر ارزیابی کنند.

10 مهارت های ارتباطی در محیط کار که باید بدانید

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه اثر هاله در محیط کار می‌تواند باعث ایجاد برداشت‌های تحریف‌شده‌ای شود که بر استخدام، ارزیابی عملکرد، واگذاری وظایف، ارتقاها و پویایی تیم تأثیر می‌گذارد و اغلب بر اساس یک ویژگی یا برداشت مثبت واحد به جای ارزیابی عینی، افراد خاصی را ترجیح می‌دهند(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : اثر هاله‌ای؛ وقتی ظاهر و جذابیت ذهن ما را فریب می‌دهد

بازدید : 22
پنجشنبه 29 آبان 1404 زمان : 10:14

آیا تا به حال هنگام اجرا در مقابل تماشاگران زنده، احساس انرژی زیادی کرده‌اید؟ یا شاید احساس اضطراب فلج‌کننده‌ای داشته‌اید؟ این تجربیات متضاد، تأثیر عمیقی را که دیگران می‌توانند بر رفتار ما داشته باشند، برجسته می‌کند، پدیده‌ای که به عنوان اثر حضار شناخته می‌شود(منبع).

وقتی دیگران نگاه می‌کنند چه اتفاقی می‌افتد؟

وقتی دیگران تماشا می‌کنند، «اثر مخاطب» وارد عمل می‌شود، که به این اشاره دارد که چگونه صرف حضور دیگران می‌تواند بر رفتار و عملکرد فرد تأثیر بگذارد. این اثر می‌تواند بسته به وظیفه خاص و عوامل فردی، عملکرد را بهبود بخشد یا مانع آن شود.

دو مکانیسم اصلی زیربنای اثر مخاطب هستند:

  • تسهیل اجتماعی: هنگام انجام وظایف ساده یا خوب آموخته شده، حضور مخاطب معمولاً عملکرد را بهبود می‌بخشد. افزایش برانگیختگی و انگیزه ناشی از مشاهده می‌تواند تمرکز و انرژی را افزایش دهد و منجر به نتایج بهتر شود، مانند ورزشکارانی که در مقابل جمعیت عالی عمل می‌کنند.
  • بازداری اجتماعی: برعکس، برای وظایف پیچیده یا جدید، تماشای دیگران می‌تواند اضطراب و فشار را افزایش دهد که با مختل کردن عملکردهای شناختی و ایجاد استرس، مانند ترس از صحنه در حین سخنرانی عمومی، عملکرد را مختل می‌کند.

عوامل متعددی بر اثر مخاطب تأثیر می‌گذارند، از جمله:

  • پیچیدگی وظیفه (وظایف ساده مفید، وظایف پیچیده مانع)
  • ویژگی‌های مخاطب (اندازه، آشنایی، تخصص)
  • تفاوت‌های فردی (ویژگی‌های شخصیتی، اعتماد به نفس، اضطراب)

درک اثر مخاطب به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چگونه زمینه‌های اجتماعی رفتار انسان را شکل می‌دهند و چگونه می‌توانیم عملکرد را در محیط‌های مختلف، از ورزش و آموزش گرفته تا سخنرانی در جمع و موقعیت‌های کاری، مدیریت کنیم(منبع)(منبع)(منبع).

درمان فوبیای اجتماعی ، گوشه گیری ، انزوای اجتماعی

به طور خلاصه، وقتی دیگران تماشا می‌کنند، عملکرد می‌تواند به دلیل پاسخ‌های روانی و فیزیولوژیکی ناشی از حضور مخاطب، بهبود یا کاهش یابد(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

مثال‌های اثر حضار در ورزش و زندگی روزمره

نمونه‌هایی از تأثیر تماشاگران در ورزش و عملکرد عبارتند از:

  • در طول همه‌گیری کووید-۱۹، زمانی که تماشاگران در ورزشگاه‌ها حضور نداشتند، تحقیقات نشان داد که عملکرد ورزشکاران، به ویژه در ورزش‌های مهارتی مانند MMA یا لیگ‌های برتر فوتبال، بدون تماشاگر مختل می‌شد.

حضور تماشاگران معمولاً انگیزه و برانگیختگی را افزایش می‌دهد و منجر به نتایج بهتر برای ورزشکاران ماهر می‌شود.

  • مطالعه‌ای با ورزشکاران دانشگاهی واکنش‌های متفاوتی را به رفتار تماشاگران نشان داد: تماشاگران تشویق‌کننده به برخی از ورزشکاران کمک کرد، در حالی که تماشاگران تشویق‌کننده تأثیر منفی بر دیگران گذاشت و نشان داد که چگونه نوع حمایت تماشاگران بر عملکرد تأثیر می‌گذارد(منبع).
  • در مسابقات تشویق، تماشاگران حامی با افزایش انگیزه، اعتماد به نفس، تمرکز و تعامل همراه بودند، در حالی که جمعیت منفی یا غیرحمایت‌کننده، معیارهای عملکرد و سطح تعامل را کاهش دادند(منبع).
  • تحقیقات در روانشناسی ورزشی عموماً نشان می‌دهد که حضور تماشاگران معمولاً عملکرد را در وظایف ساده یا به خوبی آموخته شده افزایش می‌دهد، اما ممکن است به دلیل افزایش فشار یا اضطراب، مانع عملکرد در وظایف پیچیده‌ای شود که نیاز به دقت و هماهنگی دارند.
  • مطالعه دیگری نشان داد که ورزشکاران در بازی‌های خانگی با حضور تماشاگران حامی در مقایسه با بازی‌های خارج از خانه با حضور تماشاگران خصمانه، عملکرد بهتری داشتند که نشان‌دهنده مزیت حضور تماشاگران در زمین خانگی است.
  • در فعالیت‌هایی که نیاز به تلاش مداوم دارند، مانند فشردن دسته، شرکت‌کنندگان در حضور تماشاگران در مقایسه با تنهایی، مدت زمان طولانی‌تر و با استقامت بیشتری عمل کردند و این امر تأثیر انگیزشی تماشا شدن را برجسته می‌کند.

مشاوره حضوری در مرکز برگزیده کشور

این مثال‌ها نشان می‌دهد که چگونه تماشاگران می‌توانند هم به ورزشکاران و اجراکنندگان انرژی بدهند و هم آنها را تحت فشار قرار دهند، که این تأثیرات بسته به نوع کار، سطح مهارت و رفتار تماشاگران متفاوت است.

منبع : اثر حضار:چگونه حضور دیگران بر رفتار ما تاثیر می گذارد

بازدید : 24
چهارشنبه 28 آبان 1404 زمان : 12:29

اثر خودخواهی، که به عنوان سوگیری خودخواهی نیز شناخته می‌شود، یک سوگیری شناختی است که در آن افراد تمایل دارند موفقیت‌های خود را به عوامل درونی مانند توانایی‌ها، تلاش یا شخصیت خود نسبت دهند، در حالی که شکست‌ها را به عوامل بیرونی مانند شانس، افراد دیگر یا شرایط موقعیتی نسبت می‌دهند. این سوگیری با اطمینان از اینکه نتایج مثبت اعتماد به نفس را افزایش می‌دهند، در حالی که نتایج منفی به آن آسیب عمیقی نمی‌رسانند، به حفظ و افزایش عزت نفس کمک می‌کند.

چرا موفقیت‌ها را مال خود و شکست‌ها را تقصیر دیگران می‌دانیم؟

ما به دلیل یک پدیده روانشناختی به نام سوگیری خودخواهی، تمایل داریم موفقیت‌هایمان را به خودمان و شکست‌هایمان را به دیگران نسبت دهیم.

این سوگیری با گرفتن اعتبار شخصی برای نتایج مثبت و در عین حال، انداختن تقصیر نتایج منفی به گردن عوامل خارجی یا افراد دیگر، به محافظت و افزایش عزت نفس و ارزش خود کمک می‌کند.

سوگیری خودخواهی شامل موارد زیر است:

  • نسبت دادن موفقیت‌ها به عوامل درونی مانند توانایی، تلاش یا شخصیت (“من موفق شدم چون با استعداد هستم”).
  • نسبت دادن شکست‌ها به شرایط بیرونی، شانس یا افراد دیگر (“من شکست خوردم چون شرایط ناعادلانه بود” یا “شخص دیگری باعث مشکل شد”).

این گرایش با خطای اساسی نسبت دادن در تضاد است، جایی که ما هنگام قضاوت در مورد رفتارهای دیگران، ویژگی‌های شخصیتی را بیش از حد مورد تأکید قرار می‌دهیم، اما اغلب علل موقعیتی را بیشتر برای خودمان در نظر می‌گیریم. این سوگیری‌ها در کنار هم به حفظ یک تصویر مثبت از خود کمک می‌کنند، اما می‌توانند واقعیت و درک بین فردی را تحریف کنند.

مهارت حل مساله برای موفقیت و پیشرفت

به عنوان مثال، اگر کسی در یک پروژه موفق شود، ممکن است بگوید که به دلیل سخت کار کردنش بوده است، اما اگر شکست بخورد، ممکن است دستورالعمل‌های ضعیف یا یکی از اعضای تیم که همکاری نمی‌کند را سرزنش کند. این الگوی انتساب، اعتماد به نفس و انگیزه را افزایش می‌دهد، اما می‌تواند مسئولیت‌پذیری و یادگیری تطبیقی ​​را نیز کاهش دهد(منبع)(منبع)(منبع).

نمونه‌های اثر خودخواهی در زندگی کاری

  • سرزنش عوامل خارجی برای دیر رسیدن: کارمندی دیر می‌کند و به جای اذعان به اینکه می‌توانست زودتر محل سکونت را ترک کند، ترافیک سنگین یا ساعت زنگ‌دار معیوب را مقصر می‌داند.
  • کسب اعتبار برای موفقیت تیم اما سرزنش دیگران برای شکست‌ها: مدیران ممکن است نتایج مثبت را برجسته کنند و شکست‌ها را به اعضای تیم نسبت دهند و از مسئولیت نتایج ضعیف اجتناب کنند.
  • نادیده گرفتن مسئولیت شخصی در بازخورد منفی: کارمندانی که ارزیابی‌های منفی دریافت می‌کنند، ممکن است به جای در نظر گرفتن چگونگی بهبود خود، همکاران یا عدم حمایت را سرزنش کنند.
  • تغییر مقصر برای شکست‌های پروژه: مدیران پروژه ممکن است در صورت شکست پروژه‌ها، نقص‌های ارتباطات سازمانی یا سایر بخش‌ها را به جای نظارت خود سرزنش کنند.
  • توجیه نتایج ضعیف آموزش: شرکت‌کنندگانی که در آموزش عملکرد ضعیفی دارند، ممکن است به جای عدم آمادگی یا تلاش خود، ارائه مربی را سرزنش کنند.
  • نسبت دادن موفقیت استخدام به مهارت‌های خود اما سرزنش عوامل خارجی برای رد شدن: کارمندان یا کاندیداها خود را مسئول استخدام شدن می‌دانند در حالی که فرآیندهای ناعادلانه یا مدیران را برای رد شدن سرزنش می‌کنند.
  • بی‌اعتنایی به انتقاد با سرزنش شرایط بد: کارگران تمایل دارند علت کاستی‌های خود را بیرونی جلوه دهند تا از عزت نفس خود محافظت کنند و از پاسخگویی اجتناب کنند.
  • ایجاد محیط‌های کاری سمی: سوگیری خودخواهانه می‌تواند اعتماد و صراحت را کاهش دهد و با تقویت ذهنیت سرزنش و قربانی، رشد شخصی و تیمی را متوقف کند(منبع)(منبع)(منبع).

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه سوگیری خودخواهانه بر روابط محل کار، پاسخگویی و عملکرد تأثیر می‌گذارد و اغلب همکاری و توسعه را تضعیف می‌کند(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : سوگیری خودخواهی؛ چرا همیشه خود را بی‌تقصیر می‌دانیم؟

بازدید : 27
چهارشنبه 28 آبان 1404 زمان : 12:18


آیا تا به حال در مورد چیزی کاملاً مطمئن بوده‌اید، اما بعداً متوجه شده‌اید که کاملاً اشتباه می‌کرده‌اید؟ اگر چنین است، شما سوگیری بیش اعتمادی را تجربه کرده‌اید که به عنوان اثر اعتماد به نفس بیش از حد نیز شناخته می‌شود. این پدیده روانشناختی رایج، همه ما را از تصمیمات روزمره گرفته تا انتخاب‌های مهم زندگی تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند عواقب گسترده‌ای داشته باشد(منبع).

اثر بیش‌اعتمادی چیست؟

اثر اعتماد به نفس بیش از حد، یک سوگیری شناختی است که در آن اعتماد ذهنی فرد به قضاوت‌ها یا توانایی‌هایش از دقت عینی او فراتر می‌رود. به عبارت ساده‌تر، افراد تمایل دارند در مورد آنچه می‌دانند یا می‌توانند انجام دهند، بیش از آنچه واقعیت توجیه می‌کند، اعتماد به نفس داشته باشند.

این سوگیری می‌تواند به صورت‌های زیر بروز کند:

  • بیش‌ارزیابی: باور به اینکه در یک کار بهتر از آنچه واقعاً هستید، هستید.
  • جایگزینی بیش از حد: فکر کردن به اینکه از دیگران بهتر هستید.
  • دقت بیش از حد: داشتن اطمینان بی‌مورد به صحت باورهایتان.

تحقیقات نشان می‌دهد که به ویژه هنگام مواجهه با وظایف دشوار یا ناآشنا، افراد اغلب با وجود اشتباهات مکرر، اعتماد به نفس بالایی نشان می‌دهند.

به عنوان مثال، ممکن است فردی ۱۰۰٪ مطمئن باشد که به یک سؤال به درستی پاسخ داده است، اما ۲۰٪ مواقع اشتباه کند.

در حالی که اعتماد به نفس سالم، انگیزه عمل و یادگیری را ایجاد می‌کند، اعتماد به نفس بیش از حد می‌تواند منجر به تصمیمات پرخطر، نادیده گرفتن بازخوردهای مهم و عدم آمادگی برای چالش‌ها شود. این امر بر بسیاری از جنبه‌های زندگی از جمله کار، تحصیل، امور مالی و تعاملات اجتماعی تأثیر می‌گذارد.

به طور کلی، اثر اعتماد به نفس بیش از حد، تمایل به قضاوت نادرست در مورد دانش و توانایی‌های خودمان را برجسته می‌کند و بر اهمیت فروتنی، بازخورد و خودآگاهی در تصمیم‌گیری تأکید دارد(منبع)(منبع)(منبع).

اعتمادبه‌نفس زیاد چه زمانی خطرناک می‌شود؟

اعتماد به نفس بیش از حد در موقعیت‌هایی خطرناک می‌شود که منجر به تصمیم‌گیری ضعیف، رفتار پرخطر و عدم توجه به هشدارها یا بازخوردهای مهم می‌شود. برخی از نمونه‌های کلیدی عبارتند از:

  • تصمیمات مالی پرخطر: اعتماد به نفس بیش از حد در پیش‌بینی بازارها می‌تواند باعث شود سرمایه‌گذاران ریسک‌های بیش از حدی را بپذیرند و در نتیجه ضررهای مالی قابل توجهی متحمل شوند.
  • نادیده گرفتن پروتکل‌های ایمنی: کوهنوردان بیش از حد مطمئن که در طول صعود به اورست مهلت‌ها را نادیده گرفتند، با عواقب مرگباری روبرو شدند و نشان دادند که خوش‌بینی غیرواقعی چگونه می‌تواند جان انسان‌ها را به خطر بیندازد.
  • خطاهای پزشکی: متخصصان پزشکی بیش از حد مطمئن ممکن است تشخیص‌ها را از دست بدهند یا نظرات دوم را نادیده بگیرند و منجر به پیامدهای مضر برای بیمار شوند.
  • اشتباهات و فرسودگی شغلی در محل کار: تخمین بیش از حد مهارت‌ها می‌تواند باعث شود افراد وظایف بیشتری را نسبت به آنچه می‌توانند انجام دهند، بر عهده بگیرند که منجر به خطا، از دست دادن مهلت‌ها و استرس می‌شود.
  • روابط متشنج: اعتماد به نفس بیش از حد می‌تواند باعث تکبر یا بی‌اعتنایی شود و با تضعیف ارتباط و همکاری به روابط شخصی و حرفه‌ای آسیب برساند.
  • نادیده گرفتن فرصت‌های یادگیری: باور به اینکه یک نفر همیشه درست می‌گوید، مانع سازگاری و رشد می‌شود و اشتباهات و جهل را تداوم می‌بخشد.
  • انتشار اطلاعات نادرست: اعتماد بیش از حد به دانش می‌تواند افراد را به سمت ادعاهای نادرست یا نظریه‌های توطئه سوق دهد و به آسیب‌های اجتماعی دامن بزند(منبع)(منبع)(منبع).

در اصل، اعتماد بیش از حد زمانی خطرناک است که افراد را نسبت به خطرات کور کند، مانع فروتنی و یادگیری شود و رفتار بی‌ملاحظه یا غیراخلاقی را تشویق کند، که اغلب با عواقب جدی شخصی، اجتماعی یا مالی همراه است(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : اثر بیش‌اعتمادی در روان‌شناسی: تعریف و راه‌های مدیریت آن

تعداد صفحات : -1

درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 37
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 5
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 106
  • بازدید سال : 106
  • بازدید کلی : 106
  • کدهای اختصاصی